دوستهای خوب!!!

ساخت وبلاگ
  گفتم بدوم تا تو همه فاصله ها را تا زودتر از واقعه گویم گله ها را چون آینه پیش تو نشستم که ببینیدر من اثر سخت ترین زلزله ها را محمد علی بهمنی   سلام به همه!! اول از همه میخواستم تسلیت بگم به همه کرمانشاهیای عزیزی که خانواده ها و عزیزاشونو تو این حادثه تلخ از دست دادن این بار هم شرمنده شونیم که نمیتونیم اون طوری که باید ازشون حمایت کنیم.گرچه مردم خیلی زحمت کشیدن ولی بازم این وسط یه عده بودن از شرایط سوءاستفاده کردن و ... فقط خواستم بگم براشون دعا کنید من اومدم و قراره به قولم عمل کنم البته امیدوارم خب تو این مدت اتفاقای زیادی افتاد تقریبا با بیشتر بچه های رشته مون اشنا شدیم و دوستای زیادی پیدا کردم گرچه هنوزم واسم سخته دوری از خانواده ولی مثل هم اتاقیم یکسره ابغوره نمیگیرم:// خلاصه بعد دو ماه برگشتم خونه و عجب استقبال گرمی هم ازم کردن:))چون فرداش مهمون داشتیم عین کوزتا گردگیری کردم و کل خونه رو تمیز کردم بعدشم که ناهار درست کردم:))اخه من تو خوابگاه همیشه از زیر کارا در میرم مثل اینکه اه هم اتاقیام گرفته و نمیزاره من خستگی در کنم:)))) هی خداااا!!!! دلم واسه اینجا خیلی تنگ شده بود.یه مدت به سرم زد حذف کنم وبمو ولی دیدم انقدر درسام سنگینه اصلا وقت نمیکنم بیام اینجا در نتیجه نظرم عوض شد قول داده بودم سورپرایزتون کنم میخواستم یه پارت جدید از سایبری رو بزارم ولی هنوز وقت نکردم بنویسمش حا دوستهای خوب!!!...ادامه مطلب
ما را در سایت دوستهای خوب!!! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7dastbandemehr2 بازدید : 42 تاريخ : چهارشنبه 22 آذر 1396 ساعت: 15:35

  دامپزشکی از دید من واقعا رشته ی شیرینیه درمان حیوانات شاید از نظر بعضیا مهم نباشه ولی به نظر من کار خیلی مهمیه. تو رشته های دانشگاهی واسه تجربی بعد از رشته های پزشکی دندان پزشکی و دارو سازی علوم ازمایشگاهی و دامپزشکی هستند.دامپزشکی  رشته هایی داره که وابسته به اونن مثل علوم ازمایشگاهی دامپزشکی مهندسی علوم دامی و علوم تغذیه دام.ولی معمولا در یک دانشکده تدریس میشن.این رشته و رشته های وابسته اش زیر نظر وزارت علوم هست ولی نظر به اینه که زیر نظر وزارت بهداشت باشه این رشته تو مقطع کاردانی هست و دکتری عمومی البته تو دانشگاهای مختلف فرق داره مثلا بعضیا فقط تو مقطع دکتری دانشجو میگیرن. اگه بخوام واقع بینانه نگاه کنیم این رشته جزء رشته های سخت محسوب میشه.شما در نقش یک پزشک هستید ولی مراجعان شما بیمارانی هستند که نمیتونن درد و مشکل خودشونو بیان کنن کار با حیوانات لذت بخشه ولی اگه از گربه و مامولک و موش میترسید پیشنهاد نمیکنم برید این رشته:))) شوخی کردم بابا!کم کم براتون عادی میشه و اونوقت میبیند چقدر حیوانات دوست داشتنی هستند. از مشکلات دیگه اینه که همه دانشگاها این رشته رو ندارند و اگه خیلی به رفتن به این رشته فکر میکنید باید در نظر داشته باشید که ممکنه دانشگاهی برید که از شهرتون دور باشه نگید مهم نیست که خیلی هم مهمه با خودتون رو راست باشید و ببینید میتونید 6 یا 7 سال دور از خانواده تحمل دوستهای خوب!!!...ادامه مطلب
ما را در سایت دوستهای خوب!!! دنبال می کنید

برچسب : دامپزشکی, نویسنده : 7dastbandemehr2 بازدید : 40 تاريخ : چهارشنبه 22 آذر 1396 ساعت: 15:35

لنگ ظهر حرکت کردیم و نصف شب رسیدیدم دانشگاه عظمتش کلی ذوق مرگم کرد شب رفتیم با مامانم تو اتاقم تو خوابگاه خوابیدیم کلا یه فرش بود یه جاکفشی یه یخچال و یه کمد با شیش تا تخت ینی شیش تا هم اتاقی جورواجور 0ـــــ0 فرداش رفتیم برای ثبت نام بابامو نزاشتم بیاد خودم رفتم تو و کارای ثبت ناممو انجام دادم در عرض یه ربع با کلی جلو انداختن خودم تو صف کارامو انجام دادم و با غرور اومدم بیرون(فلفل نبین چه ریزه!!) دوستهای خوب!!!...ادامه مطلب
ما را در سایت دوستهای خوب!!! دنبال می کنید

برچسب : گذشت؟؟؟؟, نویسنده : 7dastbandemehr2 بازدید : 45 تاريخ : سه شنبه 18 مهر 1396 ساعت: 18:38

من هستم یه چند روزی دنبال کارای ثبت نام و اماده شدن برای سفر به شهر جدیدم هستم و به همین خاطر هم نمیتونم زیاد سر بزنم به اینجا ولی هستم:) برای من که تا حالا زندگی مستقل رو تجربه نکردم خیلی جالب و هیجان انگیزه!!     این روزا دایی هامو خاله هام انقدر درباره ی خوابگاه و مشکلاتش گفتن که میترسم پاک و سالم برم و معتاد برگردم :)))) اگه تجربه ای درباره ی زندگی دانشجویی دارید لطف کنید و مارو هم در جریان بز دوستهای خوب!!!...ادامه مطلب
ما را در سایت دوستهای خوب!!! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7dastbandemehr2 بازدید : 66 تاريخ : شنبه 1 مهر 1396 ساعت: 8:46

پیش به سوی 100 نفری شدن!!!! وای خدایا خسته ام خسته!به اندازه یه تازه عروس برام وسایل گرفته مادر خانومی!خجالت میکشم این همه وسیله با خودم ببرم خوابگاه داییم میگه اتفاقا اینا وسایلای ضرورین لازمت میشه چمدون دانشگاهش هنوز خونه ی مامان بزرگمه دو تا صابون صورت براش گرفته بودن موقع رفتن که هنوز که هنوزه سالم و دست نخورده و البته تاریخ مصرف گذشته توی چمدونشه!!!!^ـ^ رفتیم با سایت دانشگاه اشنامون کرد نمره دوستهای خوب!!!...ادامه مطلب
ما را در سایت دوستهای خوب!!! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7dastbandemehr2 بازدید : 60 تاريخ : شنبه 1 مهر 1396 ساعت: 8:46

بچه ای بودم که تقریبا از همون ابتدای زندگی خودکفا!!به دنیا اومدم احتمالا ساعت 11 شب چند نفر دم در زایشگاه بیدار میمونن؟تقریبا هیچکس به جز نگهبان زایشگاه هنوز چهار دست و پا میکردم که داداشم به دنیا اومد(تقریبا 1 سال و سه ماه بعد).از شانس من درست تو موقعی که مامان نیاز بودم داداشم تو بیمارستان مریض میشه و یکی دو ماه اونجا بستری میشه منم میبرن پیش مامان بزرگم و دایی و خاله هام.مامانم وقتی برمیگرده من دوستهای خوب!!!...ادامه مطلب
ما را در سایت دوستهای خوب!!! دنبال می کنید

برچسب : تولدم,مبارک, نویسنده : 7dastbandemehr2 بازدید : 40 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1396 ساعت: 22:23

  سلام به بچه های بیانی! پارت پنجم رو گذاشتم کمتر از قسمتای قبله ولی ممکنه یه مدت نتونم چیزی ننویسم فعلا این قسمتو بخونید غلط املایی هامم به بزرگی خودتون ببخشید ^ـ^ امیدوارم لذت ببرید نظر یادتون نره ادامه مطلب دوستهای خوب!!!...ادامه مطلب
ما را در سایت دوستهای خوب!!! دنبال می کنید

برچسب : سایبریپارت, نویسنده : 7dastbandemehr2 بازدید : 40 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1396 ساعت: 17:08

گفتیم حالا که همه دارن چالش میزارن منم یکی بزارم از قافله عقب نمونم

چالش ما تعریف بدترین سوتیه عمرتونه

بدترین سوتی که تا حالا دادید چی بوده؟

سوتی های زیباتونو!!!برای ما بفرستید

در قالب کامنت یا تماس با نویسنده

همه رو نشون میدم به صورت یک پست جدا

و به بهترین سوتی ارسالی جایزه میدیم

 

+ممنون که انقدر کامنت گذاشتید واسه داستان:/

23 نفر اومدین دیدین فقط سه نفر نظر گذاشتید.اخه من با چه امیدی ادامه بدم؟

 

دوستهای خوب!!!...
ما را در سایت دوستهای خوب!!! دنبال می کنید

برچسب : چالش,داریییییییییم, نویسنده : 7dastbandemehr2 بازدید : 45 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1396 ساعت: 3:05

اولین سوتی رو هم خودم تعریف میکنم: اقا منو خواهرم چند روز پیش رفته بودیم پارچه فروشی(به گفته خواهر) بعد اونجا دو تا بچه بودن که مثل بزغاله میپریدن اینور و اونور کفر ما رو در اوردن اخرش خواهرم بهشون تشر زد و مثلا در گوش من(که انقدر بلند گفت همه متوجه شدن)گفت: اینا از اون بچه های وحشی ای هستن که تا بهشون رو میدی پررو میشن یکم که رفتیم اونور تر دیدم یکی از مسئولای اقا داره باهاشون حرف میزنه خیلی با خ دوستهای خوب!!!...ادامه مطلب
ما را در سایت دوستهای خوب!!! دنبال می کنید

برچسب : اولین,سوتی, نویسنده : 7dastbandemehr2 بازدید : 42 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1396 ساعت: 3:05

اینم از سوتی های بچه ها!!!!

 

سوتی دهندگان:دو نفر+خودم

ادامه مطلب
دوستهای خوب!!!...
ما را در سایت دوستهای خوب!!! دنبال می کنید

برچسب : سوتی,انجمن, نویسنده : 7dastbandemehr2 بازدید : 45 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1396 ساعت: 3:05